پارت ۵۰
الدنگ : خب پادشاهان محترم قبل شروع جلسه موضوع مهمی هست که باید بگم پسر من شاهزاده جیمین چند وقتی میشه که گم شده در صورت پیدا کردنش سریع به من اطلاع بدید چون خیلی نگرانشم( ای تو روح آدم دروغگو)
بعد از اینکه تمام امپراطور ها حرف الدنگ جان رو تایید کردن جلسه شروع شد ( پسرا هم هستن جز کوک و جیمین )
ب. ی : ( بابای یونگی ) معرفی میکنم پسرم شاهزاده یونگی
یونگی بلند شد و احترام گذاشت
م خ . ت : ( مادر خونده تهیونگ ) معرفی میکنم پسرام شاهزاده هوسوک ، شاهزاده نامجون ، و شاهزاده تهیونگ
هر سه تا بلند شدن احترام گذاشتن
د . ج : ( داداش جین 😅) برادرام شاهزاده جین و شاهزاده تهیانگ
هر دو پسر بلند شدن و احترام گذاشتن
و جلسه شروع شد
ویو نامجون
باورم میشد پسری به این زیبایی وجود داشته باشه اسمش هم مثل خودش زیباست جین
م خ . ت : نامجون نظر تو چیه ؟
الان باید چی بگم که هوسوک مثل همیشه نجاتم داد
☆ به نظر من اگه مرز ها رو بیشتر از این دستکاری کنید مردم شورش میکنن ( دیگه واقعا ایده ای ندارم به بزرگی خودتون ببخشید 😅)
# منم با هوسوک موافقم
جلسه روند خوبی داشت البته اگه قسمت اولش و نادیده بگیریم که بابای جیمین رید بهش حالا باید جیمین و از دید همه مخفی کنیم
ب.ی : جلسه به پایان رسید کسی حرف دیگه ای نداره
بقیه : خیر عالیجناب
ب.ی : خوبه امیدوارم اقامت خوبی رو در کشور ما داشته باشید
- نامجون حالا منه گوهی بخورم بابای جیمین به همه اعلام گفت که اون فرار کرده
# نگران نباش یه جوری درستش میکنیم
بعد از اینکه تمام امپراطور ها حرف الدنگ جان رو تایید کردن جلسه شروع شد ( پسرا هم هستن جز کوک و جیمین )
ب. ی : ( بابای یونگی ) معرفی میکنم پسرم شاهزاده یونگی
یونگی بلند شد و احترام گذاشت
م خ . ت : ( مادر خونده تهیونگ ) معرفی میکنم پسرام شاهزاده هوسوک ، شاهزاده نامجون ، و شاهزاده تهیونگ
هر سه تا بلند شدن احترام گذاشتن
د . ج : ( داداش جین 😅) برادرام شاهزاده جین و شاهزاده تهیانگ
هر دو پسر بلند شدن و احترام گذاشتن
و جلسه شروع شد
ویو نامجون
باورم میشد پسری به این زیبایی وجود داشته باشه اسمش هم مثل خودش زیباست جین
م خ . ت : نامجون نظر تو چیه ؟
الان باید چی بگم که هوسوک مثل همیشه نجاتم داد
☆ به نظر من اگه مرز ها رو بیشتر از این دستکاری کنید مردم شورش میکنن ( دیگه واقعا ایده ای ندارم به بزرگی خودتون ببخشید 😅)
# منم با هوسوک موافقم
جلسه روند خوبی داشت البته اگه قسمت اولش و نادیده بگیریم که بابای جیمین رید بهش حالا باید جیمین و از دید همه مخفی کنیم
ب.ی : جلسه به پایان رسید کسی حرف دیگه ای نداره
بقیه : خیر عالیجناب
ب.ی : خوبه امیدوارم اقامت خوبی رو در کشور ما داشته باشید
- نامجون حالا منه گوهی بخورم بابای جیمین به همه اعلام گفت که اون فرار کرده
# نگران نباش یه جوری درستش میکنیم
- ۱.۶k
- ۲۴ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط